خطای ادراکی (Illusion) چیست و چه خطراتی برای پرواز ایجاد میکند؟
بشر از مدلهای ذهنی مختلفی به عنوان مرجع استفاده میکند تا دنیای پیرامون خود را حس کرده و بر اساس آنها، عکس العمل های لازمه را در زمان های مقتضی از خود نشان دهد. اما گاهی این مدل های ذهنی کامل نبوده و حتی اشتباه میباشند. در صورتی که بین اطلاعاتی که فرد از محیط اطراف خود دریافت میکند و آنچه که در واقعیت وجود دارد، تضاد و تفاوت وجود داشته باشد، فرد دچار Illusion یا خطای ادراکی میشود. یکی از انواع مهم این خطاها، Sensory habituation نام دارد که به آن Sensory adaptation نیز گفته میشود.
بشر از مدلهای ذهنی مختلفی به عنوان مرجع استفاده میکند تا دنیای پیرامون خود را حس کرده و بر اساس آنها، عکس العمل های لازمه را در زمان های مقتضی از خود نشان دهد. اما گاهی این مدل های ذهنی کامل نبوده و حتی اشتباه میباشند.
در صورتی که بین اطلاعاتی که فرد از محیط اطراف خود دریافت میکند و آنچه که در واقعیت وجود دارد، تضاد و تفاوت وجود داشته باشد، فرد دچار Illusion یا خطای ادراکی میشود. یکی از انواع مهم این خطاها، Sensory habituation نام دارد که به آن Sensory adaptation نیز گفته میشود.
این نوع خطای ادراکی به معنای خو گرفتن ذهن و بدن با محرکاتی است که توسط محیط پیرامون بر بدن وارد میشود. زمانی که عوامل تحریک کننده اعصاب به صورت ثابت و بدون تغییر در یک مدت زمانی بر بدن وارد شوند، سیستم عصبی ما دست از پردازش آنها بر میدارد.
به عنوان مثال، قطعا تجربه خوابیدن در اتاقی که در آن صدای ترافیک خودرو ها می آید را داشته اید. در صورتی که این صدای ترافیک برای مدت زمانی ثابت و بدون تغییر باقی بمانند، شما دیگر متوجه آن نمی شوید. حال در صورتی که آمبولانسی آژیر زنان از آن ناحیه عبور کند، شما دوباره متوجه صدای ترافیک خواهید شد. Sensory habituation به ما اجازه میدهد که محرک های ثابت و بدون تغییر که ذهن ما را به خود مشغول میسازند را فیلتر کنیم.
از مهمترین مشکلاتی که این نوع خطای ادراکی برای خلبانان به وجود می آورد، عاملی به نام The leans می باشد. اگر هواپیما وارد یک گردش ثابت(مثلا به راست) برای مدت زمان ۲۰ ثانیه یا بیشتر شود، بدن نسبت به این موقعیت جدید عادت کرده و مغز به گونه ای حس میکند که انگار هواپیما در حالت صاف قرار دارد.
حال در صورتی که خلبان آغاز به تصحیح شرایط یعنی صاف کردن بال ها بکند، خلبان با توجه به عادتی که به شرایط قبلی کرده است، تصور میکند که در جهت مخالف (گردش به سمت چپ) اقدام کرده، در حالی که در حقیقت در حال صاف کردن بال ها نسبت به خط افق میباشد.
بررسی یک سانحه : در یکم ژانویه ۱۹۷۸، یک فروند هواپیمای بویینگ ۷۴۷ سری ۲۰۰ متعلق به شرکت هواپیمایی ایر ایندیا با شماره پرواز ۸۵۵ در دریای عربی در نزدیکی بمبئی سقوط کرد و تمامی 213 نفر سرنشینان آن در این سانحه جان باختند.
کمی پس از برخاستن هواپیما، کاپیتان پرواز که کنترل پرواز را در اختیار داشت، گزارش امکان خرابی ابزار نشان دهنده وضعیت هواپیما را اعلام کرد. در حقیقت در آن لحظات، دستگاه نشان دهنده وضعیت هواپیما نشان میداد که دماغه هواپیما به سمت بالا و هواپیما در حال گردش به سمت راست است. زمانی که کاپیتان آغاز به گردش به سمت چپ حول محور طولی هواپیما میکند تا هواپیما را در حالت صاف و قرار دهد، بازهم نشان دهنده وضعیت هواپیما گردش به راست را نشان میدهد.
پرواز در شب بوده و به دلیل اینکه هواپیما پس از برخاستن بر روی دریای عربی قرار گرفته بود، هیچ گونه مرجع خارجی بصری در بیرون از هواپیما به دلیل تاریکی وجود نداشت. کاپیتان همچنان سعی در صاف کردن بال های هواپیما داشت. متاسفانه از همان ابتدا بال های هواپیما در حالت صاف قرار داشته و این نشان دهنده ی وضعیت هواپیما بود که دچار نقص فنی شده بود.
کاپیتان آنقدر به تصحیح شرایط پرداخته بود و اقدام به گردش به سمت چپ جهت صاف کردن بال های هواپیما کرده بود که هواپیما وارد گردش شدیدی به سمت چپ به اندازه ی ۱۰۸ درجه شده بود. هواپیما به دلیل زاویه ی بالای گردش به سمت چپ، به سرعت کاهش ارتفاع داده و در ۳ کیلومتری ساحل دریای عربی سقوط کرد.
در آینده در مورد انواع دیگر خطاهای ادراکی و خطرات آنها صحبت خواهیم نمود.
به قلم مهران اشرفی
منبع : Capt David Moriarty Practical Human Factor For Pilots
ارسال نظر