گفت و گو با علیرضا منظری؛ نماینده پیشین ایران در سازمان بین المللی هوانوردی
خلبان مقصر اصلی سانحه هواپیمای به پرواز درآمده است
تخلف و قصور، عامل حادثه هواپیمای تهران ـ یاسوج نیست
هواپیمای مدل ای تی آر شرکت هواپیمایی آسمان صبح روز یک شنبه 29 بهمن 1396 به دامنه شمالی رشته کوه دنا برخورد کرد و 66 نفر از مسافران و خدمه پرواز آن جان باختند. کاپیتان این پرواز حجتالله فولاد بود که به مدت 41 سال در هوانیروز و هواپیماهای مسافری، به عنوان خلبان فعالیت داشت و کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری، او را عامل اصلی این سانحه میداند که با کاهش ارتفاع غیرمجاز، باعث شده هواپیما به کوه برخورد کند.
کن نیوز- هواپیمای مدل ای تی آر شرکت هواپیمایی آسمان صبح روز یکشنبه 29 بهمن 1396 به دامنه شمالی رشته کوه دنا برخورد کرد و 66 نفر از مسافران و خدمه پرواز آن جان باختند.
کاپیتان این پرواز حجتالله فولاد بود که به مدت 41 سال در هوانیروز و هواپیماهای مسافری، به عنوان خلبان فعالیت داشت و کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری، او را عامل اصلی این سانحه میداند که با کاهش ارتفاع غیرمجاز، باعث شده هواپیما به کوه برخورد کند.
در مقابل، کمیسیون عمران و کمیسیون اصل 90 مجلس، عامل اصلی سانحه را در یخزدگی هواپیما به دلیل شرایط نامناسب آب و هوایی دانسته و شرکت هواپیمایی آسمان را مقصر اصلی میدانند.
کن نیوز بر آن است که اطلاعات منتشر شده ظرف یک سال گذشته درباره این سانحه را کندوکاو کرده و دیدگاهها و تحلیلهای مختلف مقامات دولتی، نمایندگان مجلس و کارشناسان صنعت هوایی را به طور شفاف جویا شود.
در همین راستا، در گفتوگوی «کن نیوز» با علیرضا منظری تلاش شده با استفاده از اطلاعات منتشر شده و موجود، علل و عوامل وقوع این سانحه و دیدگاههای سازمان هواپیمایی کشوری و برخی از کمیسیونهای تخصصی مجلس، به بحث گذاشته شود.
منظری در سالهای 1369 تا 1375 نماینده ایران در سازمان بینالمللی هوانوردی غیر نظامی (ایکائو/ ICAO) بوده و در مقاطعی نیز معاون هوانوردی و امور بینالملل و معاون طرح و برنامه سازمان هواپیمایی کشوری بوده و هماکنون عضو انجمن علمی حمل و نقل هوایی است.
******
*بیش از یک سال از سقوط هواپیمای تهران - یاسوج گذشته است. در این مدت کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری یک گزارش مقدماتی در اسفند 1396 منتشر کرد و قرار بود گزارش نهایی نیز انتشار عمومی پیدا کند که بنا به دلایلی منتشر نشد.
از طرفی کمیسیون عمران مجلس گزارش اولیه خود را در تیر 1397 منتشر کرد و بنا به گفته رئیس کمیسون عمران مجلس در اسفند 1397، گزارش دوم و نهایی سانحه در مهر 1397 به هیات رئیس مجلس ارائه شده تا در صحن علنی مجلس قرائت شود.
در مجموع به نظر میرسد سازمان هواپیمایی کشوری و کمیسیونهای عمران و اصل 90 مجلس، در مورد علت اصلی وقوع این حادثه، اختلاف نظر اساسی دارند. با توجه به این که کمیسیون عمران مجلس و برخی کارشناسان، صحت گزارش سازمان هواپیمایی کشوری را نپذیرفتهاند به نظر جنابعالی آیا بهتر است کمیته بررسی سوانح هوایی مستقل شود یا این که همچنان زیر نظر دولت و وزارت راه و شهرسازی ادامه فعالیت بدهد؟
-کمیسیون بررسی سانحه در کشورهای دیگر به این شکل بوده است که عموماً در بخش حاکمیت هر دولتی، آن کمیسیون را تشکیل میدادند و از جانب دولت، به بررسی سانحه میپرداختند. عمدتاً این کمیسیون در چارچوب سازمان هواپیمایی کشوری کشورها قرار میگرفت و این کار را انجام میدادند.
اما از حدود یکی دو دهه گذشته به این طرف در سطح جهانی به این جمعبندی رسیدند که بهتر است کمیسیون بررسی سانحه به صورت مستقل باشد. البته در بعضی از کشورها شاید بیش از چند دهه است که این روش را به کار گرفته و نتیجه مثبتی هم گرفتهاند.
یک دهه است که سازمان ایکائو(سازمان بینالمللی هوانوردی غیر نظامی) توصیه کرده است کشورها به سمتی حرکت کنند که این کمیسیون به صورت مستقل فعالیت کند. در ایران، خاطرم هست از زمانی که آقای احمد خرّم وزیر راه و ترابری بود، این بحث مطرح بود و البته این موضوع موافقان و مخالفانی در میان گروهها و افراد مختلف داشت.
عمده کارشناسان اعتقاد داشتند اگر کمیسیون به صورت مستقل عمل کند نتایج مثبتتری را در بر خواهد داشت ولی این موضوع تا الان به صورت رسمی و قانونی در نیامده و بر اساس مصوبهای که در هیات دولت تصویب شده است سازمان هواپیمایی کشوری مسئولیت بررسی سانحه را بر عهده دارد و کمیته مربوطه در داخل این سازمان تشکیل میشود.
*کشورهایی که کمیته یا کمیسیون بررسی سوانح هوایی را مستقل از دولت و سازمانهای دولتی تشکیل دادهاند اعضای آن چه افرادی هستند؟
-در کشورهای مختلف، ترکیب اعضا متفاوت است اما معمولاً یک فرد حقوقدان را که به مسائل امور هوایی مسلط است عضو آن میکنند. چند کارشناس خبره در بخشهای مختلف نیز از جمله خلبان، فنی هواپیما و پرسنل و نیروی انسانی به عنوان اعضای کمیته بررسی سانحه تعیین میکنند.
*آقای حسن رضاییفر مدیر کل بررسی سوانح هوایی سازمان هواپیمایی کشوری در مرداد امسال گفته بود سازمان هواپیمایی و کمیسیون اصل 90 مجلس در بسیاری از موارد با هم موافقت دارند اما اختلاف نظری که دارند بر سر نوع تحلیل اطلاعات جعبه سیاه هواپیما است.
این که سازمان هواپیمایی میگوید خلبان مقصر اصلی بوده و کمیسون اصل 90 اعلام میکند خلبان مقصر اصلی نیست و شرکت هواپیمایی آسمان نباید در این آب و هوا اجازه پرواز میداد، به اعتقاد شما تفاوت عمدهای بین این دو دیدگاه وجود دارد؟
-بر اساس مقررات بینالمللی، یک نهاد میتواند راجع به بررسی سانحه اظهار نظر کند. آن هم، نهادی است که به صورت رسمی و قانونی برای این کار تعیین شده. اگر چه فرض کنیم اظهار نظر آن نهاد، غلط است یا به لحاظ مقرراتی یا ساختاری، ضرورت دارد به این توصیه عمل کنیم و کمیسیون بررسی سوانح به صورت مستقل فعالیت کند اما فعلاً چون بر اساس مقررات، این کمیسیون مسئولیت بررسی سانحه را دارد، دیدگاه آن میتواند دیدگاه اولی باشد. چرا که اعضای این کمیسیون، به عنوان خبره تمام مدارک و اسناد موجود را بررسی میکنند.
حالا اگر گروهها و کمیتههای دیگری، بررسی کنند و نظر بدهند نظر آنها، نظر توصیهای و کمکی به کمیسیون بررسی سانحه است. من معتقد نیستم که نظرهای آنها قابل مقایسه با نظر کمیسیون باشد.
ضمن این که من هم نمیتوانم با قاطعیت اظهار نظر کنم که این بهتر و درستتر است یا آن بهتر و درستتر است. وقتی من میتوانم اظهار نظر کنم که دسترسی به اطلاعات داشته باشم ولی وقتی دسترسی نداشته باشم نمیشود اظهار نظر کرد.
من معتقدم اگر کمیسیون اصل 90 هم میخواهد اظهار نظر کند به عنوان نهادی که قانونگذار برخی مسئولیتها را به عهده آن گذاشته است، نمیتواند وارد رسیدگی ماهوی شود. رسیدگی ماهوی، وظیفه کمیسیون بررسی سانحه است. کمیسیون اصل 90 میتواند به لحاظ شکلی، بگوید کمیسیون بررسی سانحه به درستی عمل کرده است یا نه.
ما نمیتوانیم در کشورمان دارای دو نهاد بررسی و دو نظریه باشیم. چون به لحاظ ایکائو، نظریهای که قابل اعتماد است و برای ایکائو ارسال و در آنجا ثبت میشود نظری است که کمیسیون بررسی سانحه ارائه کرده است. به همین دلیل، یقیه نظرها، نظرهای توصیهای و جانبی تلقی میشوند.
*کاپیتان حجتالله فولاد، خلبان هواپیمای سانحه دیده تهران - یاسوج از سال 1355 به بعد خلبان بوده و در سال 1388 جراحی قلب باز داشته است. در سال 1389 مجوز محدود پزشکی برای پرواز دریافت کرده و باید با خلبان یا کمک خلبان بدون محدودیت پزشکی پرواز میکرد.
کمک خلبانی که در این پرواز به همراه کاپیتان فولاد بوده، محدودیت پزشکی داشته و از عینک استفاده میکرده. این نوع موارد را چگونه تحلیل میکنید؟
-همه این موارد، قابل بررسی است. ما در بررسی سانحه، شاید به این نتیجه برسیم که اِشکالات یا قصوری در کار وجود داشته است چه از طرف سازمان و دستگاه ناظر و چه از طرف دستگاه مجری. مهم این است که کمیسیون بررسی سانحه بتواند تمام این موارد را کنار هم بچیند و علت اصلی وقوع سانحه را کشف کند و آن را مورد تایید قرار بدهد.
اجازه دادن به یک کمک خلبان با محدودیت، میتواند علت ثانویهای برای سانحه باشد یا میتواند تخلفی باشد که کمیسیون بررسی سانحه میتواند توصیه کند که این اِشکالات باید برای پروازهای دیگر رفع شود.
کمیسیون بررسی سانحه، نه به لحاظ قضایی بلکه به لحاظ اجرایی، به بررسی سانحه میپردازد. یعنی کمیسیون بررسی میکند تا از سوانح بعدی پیشگیری کند.
*کمیسون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری به این نتیجه رسیده که خلبان مقصر اصلی است. خلبان یا کاپیتان هواپیما، از نظر پزشکی محدودیت پرواز داشته است و بیش از چند دهه بوده که مشغول کار خلبانی بوده است. مجوز کلی او به شرط این بوده که او به همراه یک خلبان یا کمک خلبان بدون محدودیت پزشکی پرواز کند.
چرا با یک کمک خلبان با محدودیت پرواز کرده است یا چرا اجازه رفتن به این سفر و پرواز را به او دادهاند؟
-این میتواند تخلف باشد ولی الزاماً نمیتواند دلیل اصلی سانحه تلقی شود. ما در جریان بررسی سانحه، به این میرسیم که کارهایی انجام شده که تخلف است یا قصور است یا نباید انجام میگرفته ولی علت اصلی سانحه نیز باید مشخص شود.
اگر کمیسیون بررسی سانحه، به این نتیجه برسد این محدودیت، موجب شده که سانحه اتفاق بیفتد، آن وقت این موضوع، علت سانحه میشود و اگر به این نتیجه نرسد و مدارک و مستنداتی وجود داشته باشد که مورد دیگری، علت اصلی سانحه است، آن را به عنوان علت سانحه تشخیص میدهد و اعلام میکند.
*این هواپیما ساعت 8 و 5 دقیقه صبح روز حادثه از فرودگاه مهرآباد به سمت فرودگاه یاسوج رفته است. در ساعت نُه و 23 دقیقه صبح، خلبان هواپیما در ارتفاع 21 هزار پایی به کنترلر مرکز فضای کشور گفته که در تماس با فرودگاه یاسوج است. کنترلر مرکز کنترل به خلبان یادآوری کرده که در این مسیر هوایی حداقل ارتفاع مجاز 17 هزار «پا» است و به خلبان گفته کاهش ارتفاع بعد از هماهنگی با فرودگاه یاسوج انجام شود.
در حقیقت مرکز کنترل فضای کشور به خلبان گفته به ارتفاع کمتر از 5 هزار و 500 متری از سطح دریا نرود ولی خلبان در ساعت نُه و 24 دقیقه صبح تصمیم گرفته تا ارتفاع 15 هزار پایی، کاهش ارتفاع بدهد.
آیا فرودگاه یاسوج که در این زمان ارتباطش با خلبان هواپیما برقرار شده بود، نباید هشدار میداد که طبق مقررات برای عبور از رشته کوه دنا از 17 هزار پایی پایینتر نیاید؟
-کنترل پرواز فرودگاه یاسوج به صورت اطلاعات پرواز است. یعنی مسئولیت اجرایی برای اعلام کردن یا نظر دادن نظر راجع به این که هواپیما چگونه باشد ندارد. فرودگاه یاسوج، در زمینه رد و بدل کردن اطلاعات، مسئولیت دارد.
وقتی مسئولیت فرودگاه، در این حد تعریف میشود معنی آن، این است که نمیتواند هشدار بدهد. اگر هشدار میداد خوب بود ولی برج کنترل فرودگاه یاسوج، چنین مسئولیتی نداشته است.
*خلبان هواپیما قبل از رسیدن و عبور از رشته کوه دنا، به کنترلر فرودگاه یاسوج گفته میخواهد تا 15 هزار پایی کاهش ارتفاع بدهد. این ارتفاع 15 هزار پایی که خلبان اعلام کرده یعنی ارتفاع 4 هزار و 900 متری از سطح دریا.
از طرف دیگر بلندترین قله رشته کوه دنا حدود 4 هزار و 400 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
-هشدار بر اساس مسئولیت و وظیفهای که برای آن برج مراقبت تعریف میشود، میتواند انجام بگیرد. برای برجهای مراقبت فرودگاههای مختلف، وظایف مختلفی تعریف میشود. چارچوب وظیفهای که برای برج مراقبت فرودگاه یاسوج، تعریف شده است معلوم است. اگر خارج از آن باشد وظیفهای ندارد.
*بر اساس مقررات و ضوابط هوانوردی، هواپیما برای عبور از رشته کوه دنا باید به ارتفاع کمتر از 17 هزار پا، نمیرفت. آیا نظارتی وجود ندارد که اگر احیاناً تخلفی انجام شد برای پیشگیری از خطر هشدار داده شود؟
-اگر مقررات را رعایت نکرده است، خلبان رعایت نکرده است. خلبان، فرمانده هواپیما است و برای او وظایفی تعریف کردهاند. برای بخش مراقبت پرواز یا برج مراقبت هم، وظایفی تعریف کردهاند.
هر کدام از آنها در چارچوب وظایف خودشان باید کارشان را انجام بدهند. هر کدام در چارچوب وظایف خودش، کارش را انجام نداده، تخلف کرده است. اگر در چارچوب وظایف برج مراقبت گذاشته باشد که در این حالت، باید هشدار بدهد ولی هشدار نداده، تخلف کرده است ولی وقتی جزو وظایف آن نباشد، تخلف نکرده است.
*یعنی به نظر شما جزو وظایف برج مراقبت فرودگاه یاسوج نبوده که به خلبان بگوید تو 500 متر با قله رشته کوه دنا فاصله داری و احتمال جدی برخورد وجود دارد؟
-خیر. برج مراقبت، وظیفه هشدار دادن ندارد.
*آخرین اعلام فاصله هواپیما با فرودگاه یاسوج در ساعت نُه و 28 دقیقه و 31 ثانیه صبح بوده و خلبان فاصله 14 مایلی(24 کیلومتری) را اعلام کرده است. بعد از آن، آخرین مکالمه کنترلر فرودگاه یاسوج و خلبان در ساعت نُه و 28 دقیقه و 40 ثانیه بوده است.
هواپیما در 15 کیلومتری شمال فرودگاه یاسوج دچار سانحه شده. کنترلر فرودگاه، دفعه بعدی در ساعت نُه و 34 دقیقه میخواسته با خلبان صحبت کند که جواب نداده است.
برج مراقبت فرودگاه یاسوج حدود پنج دقیقه با خلبان تماس نداشته و وقتی حادثه اتفاق افتاده مشخص نبوده هواپیما در کجای رشته کوه دنا دچار سانحه شده. وقتی که هواپیما حدود 20 کیلومتر با فرودگاه فاصله داشته است، برج مراقبت نباید با خلبان ارتباط بیشتری میداشت و چگونه دچار تردید نشده که چطور هواپیما بعد از پنج دقیقه به دشت یاسوج و فرودگاه یاسوج نرسید؟
-بحث زمان و فاصله و ارتباطات، تعیین کننده وظایف نیست. اگر در چارچوب وظایف تعریف شده، انجام وظیفه کرده باشند تخلف نکردهاند. اما اگر برج مراقبت فرودگاه، خارج از آن عمل کرده باشد، تخلف شده.
*چند دقیقه قبل از وقوع سانحه، سرعت هواپیما 320 کیلومتر بر ساعت بوده است. در ادامه هواپیما تا ارتفاع 4 هزار و 800 متری از سطح دریا پایین آمده و حدود ساعت نُه و 31 دقیقه سرعت هواپیما به 220 کیلومتر در ساعت کاهش پیدا کرده است.
یک دقیقه بعد، خلبان سرعت هواپیما را به حدود 257 کیلومتر و حتی در ساعت نُه و 31 دقیقه سرعت را به 309 کیلومتر افزایش داده و میخواسته هواپیما را تا ارتفاع 4 هزار و 900 متری ببرد. اما نهایتاً هواپیما تا ارتفاع 4 هزار و 400 متری پایین آمده و بالاخره سانحه اتفاق افتاده است.
آیا خلبان فکر میکرده که میتواند با کمترین فاصله از نوک قلههای رشته کوه دنا، هواپیما را عبور بدهد و وارد دشت یاسوج و فرودگاه شود؟
-بله؛ خلبان فکر میکرده میتواند این کار را انجام بدهد. مشکل خلبان، همین بوده که در آن چارچوبی که برای خودش ترسیم کرده، اشتباه کرده است.
*به هر حال بین نتایج بررسی سازمان هواپیمایی کشوری و کمیسیون اصل 90 و کمیسیون عمران مجلس اختلاف نظر وجود دارد و آقای رضایی کوچی رئیس کمیسیون عمران مجلس اعتقاد دارد که خلبان مقصر نبوده و شرکت هواپیمایی اشتباه کرده و نظارت لازم را نداشته است.
در حال حاضر چگونه باید اقدام کرد و اصولاً تجربه کشورهای دیگر در چنین مواردی که احیاناً اختلاف نظر باشد چگونه است؟
-این مشکلی که ما در ایران داریم، در کشورهای دیگر وجود ندارد. در کشورهای دیگر یک کمیسیون، بررسی سانحه را انجام میدهد. اگر مسالهای باشد سیستم قضایی رسیدگی میکند. در ایران که نهادهای مختلف وجود دارد وضعیت خاصی ایجاد میشود. من معتقدم تنها جایی که صلاحیت دارد کمیسیون بررسی سانحه است.
*اما ایدهآل شما این است که این کمیسیون، در نهایت مستقل شود؟
-بله؛ ایدهآل این است که مستقل شود.
*فرودگاه یاسوج در ساعت نُه و 19 دقیقه، اطلاعات هواشناسی استخراج شده مربوط به ساعت 9 صبح را به خلبان و کمک خلبان میدهد و از وجود ابرهای کومولونیمبوس (Comulonimbus) خبر داده است. در حقیقت هواشناسی از وجود ابرهای متراکم و بارشی شدید و همراه با صاعقه خبر داده و حالت پیش از طوفان را مطرح کرده است.
با این اطلاعات ارائه شده از طرف اداره هواشناسی و در مجموع با اطلاعاتی که در مدت یک سال گذشته منتشر شده است، آیا بهتر بود خلبان تصمیم بگیرد به فرودگاه جایگزین که همان فرودگاه شیراز است برود؟
-با این اطلاعاتی که وجود دارد، بله. اگر فرض بگیریم فرد دیگری بود شاید به چنین تصمیمی میرسید که در یک فرودگاه دیگر، به زمین بنشیند و آن مسیر فرودگاه یاسوج را نرود.
*این که گفته میشود اگر هواپیما در فرودگاه جایگزین بنشیند هزینههایی را به شرکت هواپیمایی مربوطه به خاطر پذیرایی و جا به جایی مسافران تحمیل میکند، این موضوع میتوانسته تاثیر بگذارد بر این که خلبان، هواپیما را به سمت فرودگاه جایگزین نبرد؟
-خلبان باید ایمنی را رعایت کند و هیچ چیز دیگری را در نظر نگیرد. ما موارد دیگری دیدهایم که تاثیری نداشته است. خلبان، جان خودش را بیشتر از اقتصاد و مسائل مالی و تجاری دوست دارد. خلبان، بیعقل نیست که خودش را بکُشد.
*شما اعتقاد دارید که خلبان بدون عقل نیست. اما این صحبت مطرح است که خلبان این هواپیما به خاطر همان بیماری قلبی نباید مجوز پرواز میگرفت و پزشک تایید کننده، فامیل او بوده و مجوز داده است. آیا شما چنین نکتهای را شنیدهاید و صحت دارد؟
-اگر چنین چیزی اتفاق افتاده باشد، تخلف است. حالا یا تخلف اداری است یا تخلف قضایی. چنین تخلفی باید در مراکز مربوطه رسیدگی شود و صحت و سقم چنین صحبتهایی معلوم شود.
*بر مبنای اطلاعات جعبه سیاه هواپیما، خلبان تلاش زیادی در لحظات آخر قبل از سانحه داشته است و چندین بار در داخل کابین هواپیما صدای هشدار برخورد به مانع و هشدار گوشخراش کاهش ارتفاع پخش شده. در نهایت خلبان سعی کرده هواپیما را به سمت بالا ببرد و بدنه هواپیما به دامنه شمالی رشته کوه دنا برخورد کرده است و نه دماغه.
-در سوانح، به همین شکل است. وقتی اتفاق رخ میدهد خلبان تلاش میکند که خودش را از این اتفاق برهاند. یعنی از این قضیه خلاص کند. در این سانحه نیز، قطعاً همین طور بوده است. خلبان، از وقتی که متوجه میشود تلاش میکند اشتباه خود را رفع کند. البته تلاشهای خلبان هواپیمای پرواز تهران - یاسوج به جایی نمیرسد و متاسفانه هواپیما دچار سانحه شده.
*دو هواپیمای ای تی آر(ATR) در دهه 1990 دچار یخ زدگی شده و سقوط کردهاند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در ارتباط با سانحه هواپیمای تهران ـ یاسوج میگویند همین اتفاق یخ زدگی در مورد این هواپیما رخ داده است.
در مقابل سازمان هواپیمایی کشوری میگوید یخزدگی مقطعی اتفاق افتاده و خلبان به مدت 2 دقیقه سیستم یخزدایی هواپیما را روشن کرده و بعد خاموش کرده است. سازمان هواپیمایی اعتقاد ندارد که یخزدگی عامل نهایی و اصلی است.
در جریان بررسی سانحه، از شرکت فرانسوی ـ ایتالیایی تولید کننده کمک خواسته شده بود. آیا این شرکت منبع قابل اعتمادی برای علتیابی این سانحه است؟
-برای علتیابی نه ولی به عنوان کارشناسی، قابل اعتماد است. در چنین مواردی، نظریه کارشناسی است که قابل اعتماد و قابل قبول است و نه نظریات دیگر.
*آقای رضاییفر مدیر کل سوانح هوایی سازمان هواپیمایی کشوری گفته نهاد بررسی سوانح هوایی کشور فرانسه هم، گزارش سازمان ایرانی را تایید کرده است و خلبان مقصر اصلی است.
-آن نهاد فرانسه متشکل از آدمهای کارشناس است. اگر آدمهای کارشناس، چنین نظری دارند، نظر درستی است.
*بالاخره کشورهای سازنده هواپیما فرانسه و ایتالیا هستند.
-یک کارشناس، سابقه کارشناسی خود را در سطح جهان خراب نمیکند. این نظر در سطح بینالمللی منتشر میشود. تمام کارشناسان آن حوزه، حرف او را میشنوند. بنابراین، او نمیتواند حرف غیرکارشناسانه بزند.
*البته مدیر کل سوانح هوایی در ارتباط با بررسی سانحه هواپیمای تهران ـ یاسوج گفته ما در زمینه یخزدگی هواپیما با فرانسه اختلاف نظر داریم. ایشان گفته هواشناسی ایران یخزدگی متوسط را اعلام کرده و ماهواره هواشناسی فرانسه یخزدگی شدید را اعلام کرده است.
در عین حال برخی نمایندگان از جمله رئیس کمیسیون عمران مجلس معتقد است یخ زدگی هواپیما رخ داده است. به نظر جنابعالی، درس عبرتی که بعد از یک سال میشود از این سانحه گرفت چه چیزی است؟
-کمیسیون بررسی سوانح، باید توصیههایی را مطرح کند. حتماً این کمیسیون توصیههایی خواهد داشت که در آینده چه کارهایی انجام شود تا چنین اتفاقاتی رخ ندهد. در مورد مسائل هوا شناسی همین طور و در مورد عملیات پرواز نیز همین طور.
با سلام ، ظاهرا اگر بجاي اين اقا ، با ربات هم مصاحبه ميكرديد همين حرفها را ميزد و كاملا خشك و نظامي و به نظر خودش منطقي جواب ميدهد، واقعا خوب شد ديگه نماينده ايران در سارمان جهاني هوانوردي نيست! نظر ايشون در مورد وظايف برج مراقبت واقعا خنده دار هست و اصلا ارزش گفتن ندارد ولي اگر اون متصدي برج مراقبت واقعا اينقدر ميتونه با وجدانش كنار بياد كه بخاطر منع قانوني و شايد اختياري بودن هشدار دهندگي به خلبان ، خودش را قانع كند و برايش مهم نبوده ! خوب ما ديگه حرفي نميتونيم بزنيم و دقيقا همان اشتباهات ١٩ بهمن ٧١ در مهراباد داره تكرار ميشه و يك توپولف بخت برگشته با يك سوخو ٢٤ برخورد ميكنه و تقصير گردن خلبان سوخو ميافته و لابد اونجا هم برج مراقبت فقط وظيفه ابلاغ ارتفاع و بعد تماشاي صحنه هاي دلخراش و كشته شدن عروس و دامادهايي كه بجاي مشهد سر از تهرانسر در مياورند. خدا روح همه شان را شاد كند ولي نكته اخر به امثال اين اقايان اينكه " وجدان تنها قاضي است كه نياز به محكمه ندارد!"