در مدیریت پرواز و هوانوردی چگونه تصمیمات خود را بهبود ببخشیم
مطالعات اینگونه نشان میدهد که در مقطع اولیه از حرفه پروازی یک خلبان (معمولا حدود 250 ساعت)، چالش اصلی از یک چالش فیزیکی به یک چالش ذهنی تغییر میکند. هنگامی که در نهایت بر فرودهای با باد مقابل تسلط پیدا کردید و یاد گرفتید که چگونه از تمام تجهیزات اویونیکی موجود در هواپیمای خود استفاده کنید، آنچه باقی میماند وظیفه پایان ناپذیر تصمیم گیری خوب است.
فضانورد فرانک بورمن زمانی که گفت: "یک خلبان برتر، از قضاوت برتر خود برای اجتناب از موقعیتهایی که نیاز به استفاده از مهارت برتر او دارند، استفاده میکند" یک هدف مناسب را پیشنهاد کرد.
اداره هوانوردی فدرال آمریکا چند دهه پیش به این موضوع اعتقاد داشت و آنچه را که آنها «تصمیم گیری هوانوردی» مینامند را در تمام بخشهای آموزش خلبانان، از آزمون دانش گرفته تا استانداردهای صدور گواهینامه هواپیما، ادغام کرده است. این موضوع دارای یک فصل در کتاب راهنمای خلبانان دانش هوانوردی آورده شده و یک بخشنامه مشاوره تفصیلی کامل (AC 60-22) به آن اختصاص داده شده است. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بسیاری از توصیههای FAA به سرعت به اصطلاحات تخصصی تبدیل میشوند: همچنین از چک لیست PAVE و 5 Ps برای اطلاع رسانی در شیوههای SRM و CRM که شامل RM و AM هستند، برای حفظ SA و جلوگیری از CFIT قابل استفاده بوده و شما ایده را دریافت میکنید.
Pilot’s Handbook of Aeronautical Knowledge حاوی این حقیقت اساسی است: "برخلاف عقیده عمومی، قضاوت خوب را می توان آموزش داد." این خبر عالی است، اما چگونه؟
مرحله 1. حرکات با فرامین دستی که به ما آموزش داده شده است
در زمانی که میتوانید کنترلها را جابهجا کنید. آیا می توانید تصمیمات درستی بگیرید؟
برای شروع، باید حقایق ناخوشایند در مورد ذهن انسان و نحوه عملکرد آن را بپذیریم. متاسفانه، حتی یک بررسی گاه به گاه علوم اعصاب روشن میکند که برای بسیاری از ما، تصمیم گیری خوب استثناست و نه قاعده. ذهن ما همیشه علیه ما کار میکند، بنابراین یک پرواز خوب احتمالا به معنای مبارزه با برخی غرایز بد و عادات است.
کاستیهای زیر را حتما در نظر بگیرید.
ما موجودات منطقی نیستیم. انسان خردمند 150٫000 سال پیش برای زنده ماندن در ساوانای آفریقا تکامل یافت - محیطی کاملا متفاوت از کابین خلبان یک هواپیمای کوچک. این بدان معناست که بیشتر مدلهای ذهنی آزمایششده ما در 150 نات و 10٫000 فوت خیلی خوب کار نمیکنند، بنابراین «احساس درونی» ما همیشه قابل اعتماد نیست.
ما تمایل داریم به جای اینکه بیرحمانه حقیقت را دنبال کنیم، به دنبال آرامش باشیم، که ممکن است به ما کمک کند شبها بخوابیم، اما به ما کمک نمیکند تا ارزیابی کنیم که آیا آب و هوای آینده واقعا بدتر از پیشبینی است یا خیر. فقط کار سختی است که واقعیتها را با آرامش و بیطرفانه ارزیابی کنید.
ما در قضاوت ریسک، به خصوص ریسکهای کوچک یا بزرگ بد هستیم. این در بسیاری از بخشهای زندگی مدرن آشکار است: ما از نیروگاههای هستهای میترسیم، اگرچه زغالسنگ انسانهای بسیار بیشتری را کشته است و سقوط هواپیما همه توجه را به خود جلب میکند در حالی که سالانه دهها هزار نفر در تصادفات اتومبیل جان خود را از دست میدهند. باز هم، این جای تعجب نیست - مرد عصر حجر باید نگران رویدادهای نادر اما بالقوه مرگبار باشد. این خرس است یا سایه؟ از نظر تکاملی، بهتر است فرض کنیم که خرس است، اما این بدان معنا نیست که واقعا چنین است. همانطور که E. O. Wilson نوشت: "ما احساسات پارینه سنگی، نهادهای قرون وسطایی و فناوری خداگونه داریم." او در مورد خلبانان صحبت نمیکرد، اما مطمئنا این حرف در خصوص خلبانان نیز صدق میکند.
اطلاعات ناقصی داریم. پرواز (و زندگی) شطرنج نیست، متغیرهای بسیار زیادی وجود دارد که نمیتوان همه گزینههای موجود را دانست و احتمالات هر یک را به طور منطقی محاسبه کرد. ما ناگزیر باید بر اساس تکههایی از دادهها یا نظرات مغرضانه حدسهای دقیقی بزنیم. این مشکلی نیست که بتوان آن را حل کرد، فقط یک واقعیت است که باید پذیرفت.
ما از میانبرهای ذهنی خطرناک استفاده میکنیم. به عنوان یک نتیجه از این بیش از حد اطلاعات، ما اکتشافی را برای مرتب کردن سر و صدا و تصمیم گیری در پرواز اتخاذ میکنیم. برخی از اینها خوب هستند (اگر چه درد شدید بد است)، اما بسیاری از آنها خوب نیستند (اگرچه قند همیشه خوب است.)
یادمان باشد که در تصمیم گیری، سوگیری تایید و استدلال انگیزشی بدترین راههای میانبر هستند، زیرا اغلب ما را به یافتن اطلاعاتی سوق میدهند که احساس خوبی به ما میدهد.
گزینه به تعویق انداختن رضایت یک پیشرفت نسبتا جدید در تاریخ بشر است، بنابراین برای تمرکز بر بلندمدت باید کار کرد. هنگامی که ما سعی میکنیم سوخت خود را افزایش دهیم، از ناراحتی کوتاه مدت فرود به قیمت یک فاجعه بالقوه طولانی مدت به شکل تصادف اجتناب میکنیم.
ما توهم کنترل داریم. یکی دیگر از مکانیسمهای مقابله با دنیای ترسناک این است که وانمود کنیم که کنترل رویدادها را در دست داریم، حتی اگر احتمالا در حال حرکت هستیم. به عنوان یک خلبان، نباید تصور کنیم که کنترل آب و هوا یا سیستمهای مکانیکی را فقط به این دلیل که به آنها فکر میکنیم، داریم. به عنوان مثال، در حالی که یک چک قبل از پرواز کامل و خوب انجام میدهیم، سیلندر موتور نمیداند و اهمیت نمیدهد که ما واقعا این بار را نمیتوانیم از عهده خرابی موتور برآییم.
مرحله 2. مغز ناقص خود را مدیریت کنید.
پس از آن فهرست افسردهکننده کاستیهای ذهنی، ممکن است به نظر برسد که تصمیمگیری خوب در زمینه هوانوردی ناامید کننده بوده و مفید نخواهد بود. اما این به معنای مواجهه غیر منطقی با موارد پیش روست.
نگاهی دقیق به حقایق (هدف ما در اینجا این است) نشان میدهد که میتوان انتخابهای هوشمندانه تری داشت.
یکی از چیزهایی که باید در یک شبیه ساز خانگی تمرین کنید، تصمیم گیری است.
تصمیم گیری را تمرین کنید.
خبر خوب این است که برای انجام این کار لازم نیست هر روز پرواز کنید. میتوانید پروازی را برنامهریزی کنید، تصمیم بگیرید که چگونه با آن رفتار کنید، سپس شرایط را چند ساعت بعد بررسی کنید تا ببینید چگونه نتیجه میشود.
نسبت به غریزه درونی خود شک داشته باشید. مانند یک خلبان که یاد میگیرد به آلات دقیق و نشان دهندههای در کابین اعتماد کند، ما نیز باید یاد بگیریم که به واقعیتها اعتماد کنیم، مهم نیست چقدر ناراحت کننده هستند. خوب است که به حرف دلتان گوش دهید، اما همیشه تایید کنید. همانطور که جولیا گالف در کتاب خود با عنوان "ذهنیت پیشاهنگی" مینویسد، هدف باید این باشد که دنیا را آنطور که واقعا هست ببینیم، نه آنطور که دوست داریم.
خلبانان معمولا قبل از پرواز بسیار منطقیتر هستند، در حالت سکون و 1G تا زمانی که در فشار و تحت استرس پروازی هستند. از این طرز فکر مشورتی با استفاده از روشهای عملیاتی استاندارد برای از بین بردن شانس تصمیم گیری بد (و عجولانه) استفاده کنید.
چگونه از تناقض ذاتی اجتناب کنیم؟
اول، هرگز در مورد برخی از قوانین اساسی سازش نکنید (به عنوان مثال، همیشه برای یک ساعت پرواز سوخت در هواپیما داشته باشید.)
در مرحله دوم ، تعادل را حفظ کنید؛ تنها زمانی که حقایق مهم تغییر میکنند، باید برنامه خود را اصلاح کنید، نه از روی هوس. وقتی این مهارت به خوبی انجام و اصلاح شود، تبدیل به یک عادت میشود.
نظر دیگری بگیرید، یکی از راههایی که میتوانید خودتان را مجبور کنید برنامهتان را بهروزرسانی کنید، این است که یک دیدگاه بیرونی داشته باشید، زیرا همه ما بهطور اجتنابناپذیری خودمحور هستیم.
یک مربی پرواز میتواند گزینه بسیار خوبی باشد، اما تقریبا هر کسی که گواهینامه خلبانی دارد میتواند گزینه خوبی باشد؛ کسی را که به او اعتماد دارید پیدا کنید و او را به عنوان یک کمک خلبان غیررسمی هواشناسی یا کمک خلبان صادق به خود معرفی کنید.
فقط صحبت در مورد یک تصمیم با شخص دیگری اغلب میتواند ما را از حباب خارج کند.
در مورد آنچه که کنترل میکنید دقیق باشید. هنگامی که با تصمیمات دشوار، به خصوص در پرواز مواجه میشوید، بسیار مهم است که بپذیرید چه کاری میتوانید انجام دهید و چه کاری نمیتوانید انجام دهید. همانطور که یکی از مربیان خوب در پرواز میگفت: "باید از منو سفارش دهید." اگر مولفه باد مقابل 30 نات باشد، هر چقدر هم که بخواهید نمیتوانید باد را تغییر دهید. در عوض، روی اقدامات مشخصی که میتوانید برای حفظ ایمنی انجام دهید، تمرکز کنید، مانند فرود در فرودگاه دیگری. به همین ترتیب، یکی از اولین سوالاتی که در شرایط اضطراری باید به آن پاسخ داد این نیست که "آیا خراب شد؟" بلکه این است که "من هنوز چه کاری میتوانم انجام دهم"؟
قوی در بینایی، سبک در جزئیات. این طرز فکر برای پرواز، تجارت، فرزندپروری و بسیاری از بخشهای دیگر زندگی کار میکند. این یک یادآوری است که در مورد هدف نهایی خود بسیار واضح باشید (مانند رسیدن به مقصد) و در مورد روش دقیق (پرواز مستقیم، برخاستن در ساعت 4 بعدازظهر، رفتن در ارتفاع 8000 فوتی) کمتر تجویز کننده باشید.
این کار اولویتهای شما را جلو و در مرکز نگه میدارد، در حالی که انعطافپذیری برای واکنش به شرایط در حال تغییر را حفظ میکند
ارسال نظر