آیا 737 مکس به بازی برخواهد گشت؟
مرگ در بویینگ؛ ملاحظات تجاری و جان انسانها
بویینگ ۷۳۷ Max، یعنی جدیدترین هواپیمای باریک پیکر شرکت آمریکایی بویینگ، تاکنون دو سانحه مرگبار در کارنامه خود داشته است و این درحالی است که مدت زمان زیادی از آغاز پرواز این هواپیما نمیگذرد. هرچند یک نقص نرمافزاری سبب سقوط این هواپیماها شده است، اما در واقع میتوان گفت علت اصلی سقوط، ملاحظات تجاری است.
بیش از یک ماه از سقوط پرواز ۳۰۲ خطوط هوایی اتیوپی میگذرد، سقوطی که باعث شد هواپیمای بویینگ ۷۳۷ Max در بسیاری از نقاط جهان زمینگیر شود و تاکنون نیز زمینگیر بماند. این نخستین سقوط مرگبار مکس نبود، پیش از ان نیز این هواپیما ۱۸۹ نفر را در پرواز ۶۱۰ خطوط هوایی لاین ایر اندونزی به کام مرگ کشانده بود. شباهت این دو سقوط باعث شد که ظن وجود ایرادی اساسی در طراحی این «بچه بویینگ» جدید تقویت شود، و خیلی زود این ظن به یقین تبدیل شد.
بررسیها نشان داد که ایراد از یک سامانه کامپیوتری به نام سامانه تقویت ویژگیهای مانور یا MCAS بوده است، سامانهای که قرار بوده از بالا رفتن بیش از حد دماغه هواپیما در هنگاه صعود و متعاقبا خطر واماندگی (Stall) در پرواز جلوگیری کند. این سامانه در شرایطی که سنسورها حس کنند دماغه بیش از حد بالا رفته است، به صورت خودکار و بدون اطلاع خلبان، دماغه هواپیما را به سمت پایین متمایل میکند. در هر دو سانحه بویینگ ۷۳۷ مکس، اطلاعات غلط سنسورها باعث شده دماغه هواپیما به سمت پایین متمایل و هواپیما در حالت شیرجه قرار بگیرد. تهاجمی بودن این سامانه از دخالت خلبانان جلوگیری کرده و نهایتا هواپیما سقوط کرده است. اما این داستان چه ارتباطی با ملاحظات تجاری دارد؟ برای فهم این ماجرا باید به پیشینه بویینگ ۷۳۷ و وضعیت شرکت بویینگ در بازار هوانوردی توجه کرد.
دو شرکت بویینگ و ایرباس در حال حاضر انحصار دو جانبه صنعت هوانوردی جهان را در اختیار دارند و نزدیک به ۹۹ درصد کل هواپیماهای بزرگ جهان توسط این دو شرکت ساخته شده است. این یعنی بویینگ در عین ایجاد انحصار در بازار، رقابت تنگاتنگی با ایرباس برای حفظ و افزایش سهم خود از بازار هوانوردی دارد. در چنین شرایطی فرصت برای تحقیق و توسعه بسیار کم است، چراکه غفلت و تاخیر در ارائه محصول جدید به بازار، سبب میشود رقیب سفارشهای جدید را از آن خود کند.
بویینگ ۷۳۷ یکی از اولین پلتفورمهای جت معرفی شده توسط بویینگ است و تقریبا نیم قرن از معرفی نمونههای اولیه آن میگذرد. در تمام این سالها بویینگ توانسته با بهسازیهای مکرر و معرفی نسلهای جدید، ۷۳۷ را در بازار هواپیماهای تک راهرو جهان حفظ کند و این مساله «بچه بویینگ» را به پرفروش ترین هواپیمای تجاری تاریخ بدل کرده است. اما با پیشرفت فناوری، لازم است هواپیماها نیز به روز شوند و اینبار این به روز رسانی، برای بویینگ دردسر ایجاد کرده است.
بویینگ برای حفظ تسلط خود بر بازار هواپیماهای تک راهرو و باریک پیکر، به جای توسعه یک هواپیمای جدید، به روز رسانی ۷۳۷ را انتخاب کرد. این انتخاب سبب کاهش هزینههای تحقیق و توسعه میشد، با صرفه جویی در زمان، از جلو افتادن رقیب، یعنی شرکت ایرباس که با معرفی ایرباس ۳۲۰ نئو به سمت تصاحب بازار پیش میرفت، جلوگیری میکرد و قیمت تمام شده محصول برای شرکتهای هواپیمایی را نیز کاهش میداد. چراکه شرکتها میتوانستند با مقدار کمی آموزش و بدون صرف هزینههای گزاف، خلبانان ۷۳۷ های قدیمی خود را به ناوگان ۷۳۷ Max منتقل کنند. اما یک مشکل وجود داشت: ابعاد موتوری که برای مکس انتخاب شده بود، بزرگتر از موتورهای پیشین بود و این ابعاد با طراحی بویینگ ۷۳۷ همخوانی نداشت. بویینگ با اصلاح جایگاه نصب موتور، این مشکل را حل کرد، اما جایگاه جدید موتور، سبب بروز نقصی آیرودینامیک در هواپیما شد.
دماغه بویینگ ۷۳۷ Max در هنگام صعود بیش از نسلهای پیشین این هواپیما تمایل به صعود دارد، و این مساله میتواند به واماندگی هواپیما منجر شود. اما جواب بویینگ به این اشکال، طراحی مجدد بدنه و بال ۷۳۷ نبود، چراکه همانطور که پیشتر گفته شد، این کار هزینه فراوانی را بویینگ تحمیل میکرد. بویینگ مشکل را با MCAS حل کرد، سامانهای که به صورت خودکار دماغه هواپیما را به سمت پایین متمایل میکند. بویینگ همچنین وجود این نقص آئرودینامیکی و سامانه MCAS را از مشتریان خود مخفی و از ذکر وجود این سامانه در دستورالعملهای آموزش خلبانان خودداری کرد، چراکه اضافه کردن این سرفصل به دستورالعملهای آموزش، سبب افزایش زمان و هزینههای آموزش میشد.
در واقع بویینگ از یک سو هواپیمایی را با وجود نقص آشکار آئرودینامیکی و تنها به اتکای سامانهای کامپیوتری که این نقص را اصلاح میکند، روانه بازار کرده است و از سوی دیگر برای کاهش هزینه تمام شده و حفظ قدرت رقابت، وجود این سامانه را از مشتریان خود مخفی کرده است. تمام این اقدامات به یک دلیل انجام شده: ملاحظات تجاری.
این مساله به خوبی نشان میدهد که چگونه ملاحظات تجاری و مالکیت خصوصی صنعت هوانوردی و هواپیماسازی، سبب شده اولویت صنعت از حملونقل آسانف سریع و ایمن مسافران، به کسب سود بیشتر تبدیل شده و این تغییر اولویت، جان انسانها را به خطر انداخته است. جالبتر آنکه شرکتهای هواپیمایی جهان که بخش عمدهای از آنها خصوصی هستند، همچنان منتظر اصلاح سامانه MCAS توسط بویینگ و ادامه استفاده یا حتی خرید بویینگ ۷۳۷ Max هستند، چراکه کنار گذاشتن مکس زیان هنگفتی را به شرکتهای هواپیمایی تحمیل کرده و نخریدن آن، باعث کاهش سهم شرکتهای هواپیمایی از بازار هوانوردی خواهد شد. این یعنی ملاحظات تجاری نه تنها تولید کنندگان هواپیما، که کاربران خصوصی آن را نیز وا میدارد تا از وجود یک نقص اشکار آئرودینامیکی در یک هواپیمای به خصوص چشمپوشی کنند.
روایت بویینگ ۷۳۷ Max به خوبی نشان میدهد که چرا ملاحظات تجاری نباید ملاک توسعه حملونقل هوایی باشد، و چرا اولویت صنعت هوانوردی باید از سودآوری، به حمل سریع و ایمن مسافران تغییر کند.
ارسال نظر