مصاحبه با یک هوانورد راستین

در دفتر ماهنامه شبکه صنعت هوانوردی میزبان مردی بودیم تا از خاطرات تحصیل در خارج از ایران برای ما بگوید؛ مردی با کوله باری از تجربههای جذاب که خواندن آنها برای علاقمندان به هوانوردی و خصوصا خلبانی خوشایند خواهد بود. استاد پرویز نیکپور "پدر صنعت هوانوردی ایران" نیز افتخار داده بودند تا در زمان این مصاحبه در کنار ما حضور داشته باشند تا علاوه بر دیداری با دوست قدیمی خود ما را نیز در امر مصاحبه یاری کنند.
لطفا خود را برای مخاطبان ماهنامه شبکه صنعت هوانوردی معرفی کنید و سوابق تحصیلی خود را عنوان کنید.
من محمد گنجوینیا هستم در سال 1335 در تهران متولد شدم و تحصیلات خود تا مقطع دبیرستان را در این شهر گذراندم؛ از زمانی که به یاد دارم به هواپیما و صنعت هوانوردی چه تعمیر و نگهداری هواپیما و چه پرواز علاقهمند بودم.
از همان زمان هم میدانستم که رشتههای مربوط به صنعت هوانوردی رشتههایی بینالمللی هستند که برای موفقیت در آنها نیاز به فراگیری زبان انگلیسی و تبحر پیدا کردن در آن دارم به همین دلیل از کودکی به زبان انگلیسی علاقمند بودم و در کلاسهای مختلف شرکت میکردم.
علاقه شما به هوانوردی از کجا شکل گرفت؟
پدر من سفرهای کاری زیادی را انجام میداد و چون اکثرا با هواپیما سفر میکرد از کودکی با هواپیما آشنایی داشتم، یکبار ایشان به عنوان سوغاتی از شیراز یک ماکت فلزی هواپیما DC-6 برای من آوردند و این باعث شد که علاقه من به هواپیما بیشتر شود؛ همواره از ایشان درباره پروازهایشان سوال میپرسیدم از اینکه در کدام صندلی نشسته بودند و یا اینکه هواپیمایی که با آن سفر کرده شبیه ماکت من بوده است یا نه.
آنجا بود که ایشان با دیدن این حجم از سوالات از علاقه من به هواپیما خبردار شدند.
ضمنا در گذشته در ترمینال 1 فرودگاه مهرآباد قسمتی وجود داشت که افراد میتوانستند در آنجا هواپیماها را از فاصله نزدیک مشاهده کنند؛ گاهی اوقات روزهای جمعه با همسایگان برای پیک نیک به اطراف فرودگاه میرفتیم و من به آن قسمت میرفتم و هواپیماها را نگاه میکردم و پس از آن در خانه همان هواپیماها را نقاشی میکردم و حتی با استفاده از وسایل خیلی ساده ماکت هواپیما میساختم.
چه شد که تصمیم گرفتید تحصیلات خود را در خارج از وطن ادامه دهید؟
با اخذ مدرک دیپلم تصمیم گرفتم تا در راستای ساخت روح و جسم و تقویت زبان انگلیسی خودم دوران مقدس سربازی را بگذرانم تا پس از آن با فراغ بال بتوانم تصمیمات بهتری را بگیرم.
پس از اتمام این دوره با همکاری موسسههای اعزام دانشجو به خارج از کشور از دانشگاهی در ایالت اوکلاهاما در ایالات متحده آمریکا پذیرش گرفتم و در اردیبهشت سال 1357 ایران را برای ادامه تحصیلات ترک کردم. پس از مهاجرت متوجه شدم که چه اقیانوس بی پایانی از دانش در پیشگاه من قرار گرفته است، در دانشگاهی که تحصیل میکردم با آگهی دوره آموزش خلبانی مواجه شدم که علاقمندان میتوانستند با پرداخت شهریه ۴۵۰ دلاری این دوره کلاسهای زمینی و پس از آن ۱۰ ساعت پرواز را بگذرانند، پس از پایان این دوره میتوانستم با مدرکی که گرفته بودم هواپیما اجاره کرده و پرواز کنم.
در اوکلاهاما دروس عمومی را گذراندم و پس از آن برای گذراندن دروس تخصصی باید به دانشگاه دیگری منتقل میشدم، دانشگاههای مختلفی را میتوانستم انتخاب کنم که با مشورت با اساتیدم تصمیم گرفتم دانشگاه Embry–Riddle Aeronautical University واقع در ایالت فلوریدا را انتخاب کنم و به آنجا منتقل شدم.
نکته جالب در مورد این دانشگاه این است که Embry–Riddle پس از جنگ جهانی دوم تاسیس شده و اساس آن آموزش علوم و فنون هوانوردی است، حتی برخی از نیروهای ارتش ایالات متحده آمریکا نیز در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند؛ تمام اساتید دانشگاه نیز باید مدرک PPL “Private Pilot License”را دریافت میکردند و در از زمان استخدام تا یک سال وقت داشتند که این مدرک را ارائه دهند.
از آنجا که عاشقانه هواپیما را دوست داشتم و طراحی آن به شدت برایم دلنشین بود تصمیم گرفتم که بدانم چطور این غول آهنی را تعمیر میکنند از این رو دوره A&P “Airframe & Powerplant” یا همان تعمیر و نگهداری هواپیما را آغاز کردم، دریافت این مدرک از سازمان هوانوردی فدرال "FAA" فرصتی برای کار کردن روی هواپیماهای کوچک به عنوان تکنسین را برایم فراهم کرد.
از محلی که برای پروازهایم هواپیما اجاره میکردم پیشنهاد کاری دریافت کردم تا به عنوان خلبان کسانی که میخواستند به شهرهای کوچک اطراف سفر کنند و مدرک خلبانی نداشتند را جابهجا کنم؛ که در این کار علاوه دریافت حقوق توانستم ساعت پروازی خود را افزایش دهم.
روزی در دانشگاه با تابلویی مواجه شدم که از علاقمندان برای بازدید از مقر اصلی شرکت هواپیماسازی بویینگ در شهر سیاتل ایالت واشینگتن دعوت به عمل میآورد، با تعدادی از دانشجویان هماهنگ شدیم و با ماشین به سمت سیاتل راه افتادیم سفر ما از جنوب شرقی ایالات متحده آمریکا به شمال غرب آن چهار روز به طول انجامید که در طول این روزها بصورت ۲۴ ساعته رانندگی میکردیم، در مقصد با یک تور بازدید همراه شدیم و از خط تولید بویینگ ۷۴۷ و خط پرواز این شرکت هواپیماسازی بازدید کردیم، همچنین اجازه پیدا کردیم که داخل یک هواپیمای نیمه کاره در حال ساخت را ببینیم، در انتهای بازدید یک هدیه بسیار ارزشمند شامل کیف، دفترچه یادداشت، خودکار، گیره کاغذ و خیلی موارد دیگر که همه به آرم بویینگ مزین بود را دریافت کردیم.
دوره کارآموزی شما به چه شکلی سپری شد؟
برای گذراندن واحد درس کارآموزی باید به مدت 3 ماه در یکی از شرکتهای فعال در زمینه صنعت هوانوردی مشغول به کار میشدم، شرکتهای بسیاری برای انتخاب وجود داشتند از بویینگ گرفته تا نورثروپ و بسیاری از شرکتهای هواپیمایی؛ من شرکت هواپیمایی فدرال اکسپرس "FedEx" را انتخاب کردم؛ در آنجا باید پوشههایی را شامل اطلاعات پرواز آماده میکردم و قبل از پرواز به خلبانان تحویل میدادم و آنها را به صورت خیلی خلاصه توجیه میکردم، سه ماه کارآموزی را به این شکل سپری کردم در زمان اتمام دوره از میان تمام کارآموزان این شرکت سه نفر انتخاب شدند که من هم یکی از آنها بودم و به ما پیشنهاد دادند که سه ماه دیگر نیز در این شرکت بمانیم، هماهنگیهای لازم با دانشگاه را نیز انجام دادند تا برای غیبت ما مشکلی به وجود نیاید در این سه ماه هم حقوق بیشتری دریافت میکردیم و هم از لحاظ آموزشی به صورت ویژهتری آموزش دیدیم، پس از اتمام سه ماهه دوم از ما درخواست کردند که جذب شرکت فدرال اکسپرس شویم چرا که برنامه ریزی کرده بودند که در ۱۵ سال آینده در سه کشور چین، فیلیپین و امارات متحده عربی ایستگاههای جدیدی را افتتاح کنند و میخواستند ما را برای مدیریت آن ایستگاهها تا آن زمان آموزش دهند که علاقه شدید من به پرواز قبول کردن این پیشنهاد را ممکن نکرد چراکه اگر وارد بخش مدیریت شرکت میشدم دیگر امکان پرواز را نداشتم.
چطور شد که به ایران بازگشتید؟
در سال 1365 و در بحبوحه جنگ ایران و عراق و در روزهایی که تهران در حال بمباران شدن بود برای تازه کردن دیدار با اقوام و آشنایان به ایران بازگشتم، در همان زمان با همسرم آشنا شدم و چون ایشان تمایلی به زندگی کردن در خارج از کشور نداشتند من نیز با اینکه در ایالات متحده در حال کار بودم تصمیم گرفتم در ایران ماندگار شده و در کشور خودم مشغول به کار شوم؛ همیشه از این تصمیم به عنوان بهترین تصمیم زندگیام یاد کردهام.
ضمن اینکه خیلی دوست داشتم در کشور خودم هم کار کنم تا ببینم وضعیت صنعت هوانوردی ایران به چه شکلی است و پس از مشغول شدن به کار متوجه شدم که هواپیماهای ایران در وضعیت مطلوبی قرار دارند اما وضعیت بخش تعمیرونگهداری فراتر از حد تصور من بود و به هیچ عنوان فکر نمیکردم که در تعمیرات هواپیما این چنین توانا باشیم.
از سوابق کاری خود در ایران برای ما بگویید.
با ماندگار شدن در ایران ابتدا مدارک تحصیلی خودم را به وزارت علوم ارسال کردم تا مورد تایید قرار بگیرد، با تایید شدن مدارک خلبانیام در شرکت ملی نفت ایران استخدام شدم.
پس از شرکت نفت برای به شرکت هواپیمایی آسمان پیوستم؛ در آن زمان هواپیمایی آسمان به کمکخلبان نیازی نداشت به همین دلیل مجبور شدم دوره مهندس پروازی را بگذرانم که البته سعادت داشتم که در آن دوره زیر نظر استاد پرویز نیک پور حضور داشته باشم، پس از اتمام دوره به عنوان مهندس پرواز بویینگ ۷۲۷ شروع به کار کردم البته که به ما اعلام شده بود که با فراهم شدن نیروی مهندس پرواز از کسانی که مدارک خلبانی داشتند به عنوان کمک خلبان استفاده خواهد شد.
با ورود بویینگ ۷۳۷ به ایران خلبان ۷۳۷ شدم؛ به یاد دارم زمانی که امتحان چک شدن روی ۷۳۷ را به پایان رساندم؛ پس از پایان امتحان سریعا برگههای من را گرفته و به سازمان هواپیمایی کشوری ارسال کردند چرا که در آن زمان تعداد کمی از خلبانان ایرانی با ۷۳۷ پرواز میکردند و سازمان هواپیمایی کشوری و وزارت کار تمایل داشتند تا سریعتر خلبانان ایرانی بتوانند هدایت این هواپیما را به عهده گیرند تا خلبانان خارجی به کشور خودشان بازگردند.
با توجه به ورود هواپیمای ۷۳۷ به ایران توسط دیگر شرکتهای هواپیمایی و کمبود خلبان این هواپیما به صورت مامور از هواپیمایی آسمان در دیگر شرکتهای هواپیمایی پرواز میکردم.
از الرئیس برای ما بگویید.
شرکت هواپیمایی آسمان در دبی با یک شرکت قرارداد فروش بلیط و هندلینگ داشت، فعالیت اصلی شرکت الرئیس البته در زمینه حمل و نقل بار با استفاده از کشتی و کامیون بود؛ مدیران این شرکت تصمیم گرفتند که بخش هوایی را هم به فعالیت خود اضافه کنند؛ حدود چهار سال هم به عنوان مامور شرکت هواپیمایی آسمان در شرکت ترابری الرئیس پرواز میکردم که با هواپیمای ۷۲۷ محمولههای باری را در خاورمیانه تا هند و پاکستان جابهجا میکردیم.
بازنشستگی و ادامه پرواز چطور ممکن است؟
من در سال ۱۳۹۶ پس از ۳۲ سال فعالیت در شرکت هواپیمایی آسمان بازنشسته شدم و با توجه به اینکه خلبانان هواپیماهای تجاری میتوانند تا 65 سالگی به پرواز ادامه دهند؛ در حال حاضر به عنوان خلبان در شرکت هواپیمایی سپهران فعالیت میکنم.
در شرکت هواپیمایی آسمان اتفاقات خوبی را رقم زدیم که برگزاری اولین دوره تخصصی دیسپچری در ایران یکی از این اقدامات بود؛ این دوره به حدی با سطح فنی بالا برگزار شد که مورد تشویق بازرسان سازمان بینالمللی هوانوردی تجاری موسوم به ایکائو قرار گرفت.
با توجه به سوابق شما آیا در پروازهای خود شرایط به نحوی پیش رفته که کار را تمام شده بدانید؟
قطعا تمام خلبانان در پروازهای خود با شرایط ناامن مواجه شدهاند ضمنا سوانح و حوادث هوایی بخش لاینفکی از پرواز و صنعت هوانوردی به شمار میآیند؛ به طور کلی هر شغلی سختیهای خاص خود را دارد، حرفه ما هم از این قاعده مستثنی نیست، خدا را شکر در پروازهای من شرایط طوری نبوده که از ادامه پرواز ناامید شده یا به طور کامل ترس وجودم را فرا گیرد از کارهای دیگر بیشتر هراس دارم تا پرواز کردن چرا که پرواز را به طور کامل آموزش دیدهام و به تواناییهایم ایمان دارم.
حدود یک سال و نیم دیگه بازنشسته خواهید شد دوری از پرواز را چطور میبینید؟
من پیش از این هم در زمانی که از شرکت هواپیمایی آسمان بازنشسته شدم مدتی را پرواز نکردم همچنین در زمانی که کلاسهای ۷۳۷ را میگذراندم و منتظر بودم که گواهینامه من صادر شود از پرواز دور بودم به همین دلیل پس از ۶۵ سالگی و پایان پرواز با هواپیمای مسافربری نیز میتوانم به صورت عادی به زندگی خود ادامه دهم؛ البته که هر آغازی باید با پایانی همراه باشد و از این نکته راه گریزی وجود ندارد، ضمنا کارهای دیگری را هم دارم که می توانم خودم را با آنها سرگرم کنم و قطعا میتوانم بیشتر از زندگی لذت ببرم.
چه حرفی با خلبانان جوان یا دانشجویان خلبانی یا علاقمندان به هوانوردی دارید؟
من فکر میکنم که آینده درخشانتری در انتظار صنعت هوانوردی و شرکتهای هواپیمایی ما قرار دارد؛ به جوانان وعلاقمندان این صنعت توصیه میکنم که مراقب سلامتی خودتان باشید؛ منش و رفتار و شخصیت بزرگان صنعت هوانوردی را بدانید و خود را مشابه آنان پرورش دهید و به هیچ عنوان ناامید نشوید؛ اگر به صنعت هوانوردی علاقه دارید به کارتان ادامه دهید و خودتان را از هر نظر آماده سازید.
ارسال نظر