مصاحبه با خلبان پریسا الوندی، معلم خلبان هواپیماهای فوق سبک
در دفتر کننیوز میزبان سرکار خانم الوندی بودیم تا تجارب خود در حوزه هوانوردی عمومی و خلبانی هواپیمای فوق سبک را با ما به اشتراک بگذارند.
علاقمندان به هوانوردی با شما آشنایی دارند اما لطفا مجددا خود را برای مخاطبان ما معرفی کرده و از سوابق تحصیلی و کاری خود برای ما بگویید.
من پریسا الوندی هستم، یازدهم دی ماه ۱۳۵۳ در شهر اراک به دنیا آمدم مادرم اصالتا اراکی هستند اما پدرم اصلیتی از ایل قشقایی شیراز دارند، پدرم در کارخانه آلومینیوم اراک مشغول به کار بودند به همین واسطه در همین شهر ازدواج کردند و خانواده تشکیل دادند.
در ۱۸ سالگی در دانشگاهی در تهران در رشته مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار پذیرفته شدم و به همین دلیل زادگاهم را ترک کردم؛ خیلی زود و در ترمهای ابتدایی ازدواج کردم.
از ابتدای دوران دانشگاه مشغول به کار شدم، در برههای از زمان احساس کردم که دانش من برای هدایت و مدیریت یک تیم کافی نیست به همین دلیل تصمیم گرفتم تحصیلات تکمیلی را در رشته مدیریت ادامه دهم و موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته تجارت الکترونیک با گرایش بازاریابی الکترونیک و مدیریت محیطهای بزرگ شدم.
من و همسرم یک شرکت فعال در حوزه IT داریم که در حوزه امنیت شبکه و نرم افزار مدیریت روابط با مشتریان (CRM)فعال است.
سال ۹۱ در یک جلسهی کاری به عنوان سرمایه گزار دعوت شدم. در آن جلسه یکی از حاضران انگشتر خاصی را در انگشت داشت که نظر من را جلب کرد از ایشان درباره انگشتر سوال کردم ، گفتند این انگشتر مربوط به خلبانان نظامی ایالات متحده آمریکاست که توسط پدرشان به ایشان هدیه داده شده بود چرا که پدرشان خلبان بودند، آنجا بود که بحث در مورد هوانوردی و علاقه دیرینه من مطرح شد؛ در کمال تعجب متوجه شدم که بانوان نیز میتوانند تحصیلات خلبانی را بگذرانند. در پایان همان هفته یک پرواز تفریحی انجام دادیم که خیلی هیجانانگیز بود، این احساس لذت و رضایتمندی به حدی بود که در آن لحظه فکر میکردم که شغلم را اشتباه را انتخاب کردهام اگرچه که در دوران تحصیل من در دانشگاه، هنوز به بانوان اجازه تحصیل در رشته خلبانی داده نمیشد.
پس از آن پرواز تفریحی خیلی زود در یک آموزشگاه خلبانی ثبت نام کردم، در آن مقطع به دلیل شغل و زندگی زناشویی و رسیدگی به امورات فرزندم تمایلی نداشتم که هوانوردی را به عنوان حرفهی اصلی انتخاب کنم، خیلی سریع گواهینامه PPL را اخذ کردم پس از آن نیز ریتینگ ناوبری و گواهینامه CPL را دریافت کردم دو سال پیش نیز مدرک معلم خلبانی را گرفتم و از آن زمان تا الان به عنوان معلم خبان هواپیماهای فوق سبک فعالیت میکنم.
علاقه شما به هوانوردی از کجا شکل گرفت؟
یکی از آرزوهای دیرینه انسان پرواز بوده و این موضوع برای همه انسانها جذاب و جالب است، شاید به این دلیل است که انسان به دلیل نوع خلقتش محدود به دو بعد است و دستیابی به بعد سوم یا همان ارتفاع همیشه برای بشر جذاب بوده است. شخصا نیز انسان بلندپروازی هستم و همیشه در ارتفاع بودن را دوست دارم، هم به معنای واقعی کلمه، مثل نگاه کردن به زمین از بالای کوه و هم از دید معنوی، نگاه کردن به زندگی فرای مادیات و جزئیات آن.
در زمان جنگ من نوجوان بودم به علت بمبارانهایی که انجام میشد پدرم ما را به شهرستان برده بودند و خودشان باید در محل کارشان خدمت می کردند و ما به ناچار از هم دور بودیم، ما در شهر میمه در حومه اصفهان که زادگاه مادربزرگم بود ساکن شده بودیم؛ به یاد دارم که با خود میگفتم ای کاش یک هواپیما داشتم تا با پرواز به اراک از حال و هوای پدرم آگاهی میافتم.
با خلبانی نیز بیگانه نبودم چرا که یکی از اقوام ما خلبان جنگنده بود، در دوران جنگ من به شدت ماموریتها و سلامتی ایشان را پیگیری میکردم، در آن دوران غایت آرزوی من این بود که خلبان جنگنده شوم تا بتوانم از مردم کشورم دفاع کنم چرا که برایم بسیار جذاب بود که فردی این چنین از نظر تحصیلی تلاش کند و از تکنولوژی بهره ببرد و همه اینها را در طبق اخلاص قرار دهد و برای دفاع از مرزهای وطنش ایثارگری کند.
لطفا تفاوت هواپیماهای سبک و فوق سبک را بیان کنید؟
قوانین بینالمللی هواپیماها را بر اساس وزن دسته بندی میکنند هواپیماهای زیر ۱۰۰۰ کیلوگرم در دسته فوق سبک یا همان اولترا لایت و هواپیماهای بین 1000 تا 7000 کیلوگرم در دسته هواپیماهای سبک یا لایت قرار میگیرند.
در حال حاضر روند خلبانی فوق سبک به شکلی است؟
افرادی وارد این بخش از صنعت هوانوردی میشوند که سن آنها بالاتر از سن استخدام در شرکتهای هواپیمایی است و یا شرایط فیزیکی و سلامتی آنها استخدام شدنشان را غیر ممکن میکند؛ افرادی که خیلی وقت زیادی برای تحصیل ندارند یا نمیتوانند هزینه گذراندن دورههای خلبانی هواپیماهای سبک را بپردازند نیز از دیگر گروههایی هستند که وارد هوانوردی عمومی میشوند.
در ابتدا فرد علاقمند باید در یک آموزشگاه خلبانی ثبت نام کند، در بدو ورود دو معرفینامه یکی برای انجام تستهای پزشکی و مراجعه به یکی از درمانگاهها یا بیمارستانهای طرف قرارداد سازمان هواپیمایی کشوری است و دومی برای مراجعه به حراست سازمان هواپیمایی کشوری میباشد اگر پاسخ هر دو مورد قابل قبول باشد آموزشهای این فرد آغاز میشود.
اولین گواهینامه PPl: Private Pilot License یا گواهینامه خلبانی شخصی است که پس از حدود 80 ساعت کلاس زمینی و 30 ساعت پرواز به فرد اعطا میشود. پس از PPL دوره ریتینگ ناوبری برای پروازهای بین شهری است که در این دوره نقشهخوانی، کار با GPS، تسلط بیشتر بر علم هواشناسی و رادیو تلفنی (مکالمه با برجهای مراقبت و سایر ترافیکهای هوایی) آموزش داده میشود و دانشجو بعد از 40 ساعت پرواز این گواهینامه را دریافت میکند. دوره بعدی CPR: Commercial Pilot Rating است که قبلا CPL عنوان میشد، در این دوره مجددا کلاسهای زمینی دروس دوره PPL به صورت توسعه یافته تدریس میشود و دانشجو در شروع دوره باید حداقل 21 سال سن و 130 ساعت پرواز داشته باشد. دانشجو در این دوره 70 ساعت پرواز و 60 ساعت کلاس زمینی را می گذراند .
اگر فرد تمایل داشته باشد که به عنوان معلم خلبان فعالیت کند باید در دوره مخصوص معلم خلبانی شرکت کند. این دوره شامل 50 ساعت پرواز در صندلی سمت راست هواپیما و حدود 60 ساعت کلاس زمینی است، که این کلاسها بیشتر حول موارد روانشناسی و شخصیت شناسی دانشجویان است.
حضور بانوان در صنعت هوانوردی و خصوصا خلبانی فوق سبک را چطور ارزیابی میکنید؟ آینده این حوزه از هوانوردی را چطور ارزیابی میکنید؟
همواره حضور بانوان در صنعت هوانوردی را به فال نیک گرفتهام و خوشحالم که دختران و زنان سرزمینم در این حوزه نیز مقتدرانه حضور دارند.
لازم است این نکته را ذکر کنم که در حوزه کاری ما اتفاقا تبعیضهای جنسیتی روز به روز کاهش یافته و امروزه این موضوع به ندرت دیده میشود، ضمنا به هیچ وجه هوانوردی را یک صنعت مردانه نمیبینم و فکر میکنم در هرجایی اگر شایسته سالاری وجود داشته باشد افراد بر اساس موفقیتهایشان در سمتها قرار میگیرند و نه براساس جنسیت.
برای بسیاری از افرادی که میخواهند پرواز تفریحی انجام دهند بسیار جذاب است که با یک خلبان خانم پرواز کنند چون پرواز کردن با آقا به نظر خیلیها امری عادی است. از نظر من اما اصلا فرقی نمیکند که جنسیت آدم چیست، مهم این است که انسان استعدادهایش را بشناسد و برای رسیدن به علایقش تلاش کند.
با رویکردی که در سالهای اخیر در خصوص هوانوردی عمومی وجود داشته نرخ رشد این حوزه خیلی بالا بوده و امیدوار هستم که با حمایتهای بیشتر دولت و نهادهای حاکمیتی در صنعت هوانوردی خصوصا بخش هوانوردی عمومی شکوفایی و اقبال بیشتری را شاهد باشیم، از نظر من سرمایهگذاری در خصوص احداث باندهای کوچک در اقصی نقاط کشور راه اندازی ایرتاکسی و تسهیل شرایط ورود هواپیمای فوق سبک به کشور و کمک به کاهش هزینه پروازهای آموزشی اصلیترین ارکان حمایت از این حوزه به حساب میآید.
آیا رفتار اهالی صنعت با بانوان را متفاوت با رفتار آنان با مردان میدانید؟ تجربهای در این خصوص دارید؟
در ابتدا که به عنوان معلم خلبان فعالیت میکردم با سختیهایی مواجه بودم در آن زمان سعی میشد که دانشجوهای بیشتری به خلبانان آقا اختصاص پیدا کند، در آن موقعیت من شخصا سعی کردم با توانمندهایم با این موضوع برخورد کنم و در حال حاضر این مسئله کاملا برطرف شده است.
از خاطرات خلبانی خود برای ما بگویید؟
زمانی که به تازگی گواهینامه PPL را دریافت کرده بودم احساس میکردم که خلبان ماهری هستم و میتوانم به راحتی مسیریابی کنم و پرواز خود را انجام دهم، از فرودگاه آزادی به سمت قزوین تیکآف کردم بعد از طی مسیری احساس کردم که باید روی شهر قزوین باشم از شیشه هواپیما به پایین نگاه کردم اما منظرهای که وجود داشت حتی در چشمم آشنا هم نبود. با خود گفتم هنوز باید مسیر را ادامه دهم، کمی گذشت اما باز هم تصویر آشنایی را نمیدیدم.
در آن لحظه کمی سر در گم شدم، با خودم گفتم من کجا هستم؟ شاید مقداری هم ناامید شده بودم که این اتفاق افتاده است؛ سریع به GPS مراجعه کردم و متوجه شدم هنوز تا قزوین مانده است، به همین دلیل همیشه به دانشجویان میگویم از اینکه از برج مراقبت بخواهید شما را راهنمایی کند خجالت نکشید؛ چرا که بسیاری از سوانح و حوادث به علت این غرور کاذب و یا عدم تمایل به ابراز خطا بوجود میآید.
اکنون حدود هشت سال است که در صنعت هوانوردی مشغول به فعالیت هستم، بسیار مطالعه میکنم و نسبت به امور پروازی دانش و تجربه زیادی دارم اما همچنان معتقدم که هیچ چیزی نمیدانم و باید پیوسته به دنبال آموختن و تجربه اندوزی باشم.
یک بار نیز پس از اخذ مدرک CPL با حضور همسرم به سمت همدان پرواز میکردیم در آن زمان نیز شاید دچار غرور کاذب شده بودم و همیشه به معلمهایم میگفتم با چشمهای بسته هم میتوانم به همدان پرواز کنم، در مسیر، شرایط آب و هوا نامساعد بود و من به دلیل تجربه کم مسیر پرواز را از میان دو کوه انتخاب کردم، به محض ورود به میان دو رشته کوه دچار تربولانس شدید شدیم که کنترل هواپیما را بسیار دشوار میکرد، هواپیما مثل برگی که از درخت کنده شده باشد برای خود پیچ و تاب میخورد اوضاع به حدی بود که آیپدی که با آن نقشه خوانی میکردیم به سقف کابین برخورد کرد و روی سر من فرود آمد، در یک لحظه جهت باد را تشخیص دادم و هواپیما را در راستای آن قرار دادم و توانستیم از آن مخمصه جان سالم به در ببریم.
چه پیامی برای دانشجویان حال حاضر رشتههای هوانوردی و علاقمندانی که در صدد انتخاب این رشتهها هستند دارید؟
فارغ از اینکه چه جنسیتی دارید خود را یک انسان ببینید یک انسان مقتدر و منحصر به فرد، حتی اگر دیدگاه جامعه نسبت به شما جنسیتی است؛ بدون محدودیت فکر کنید، حتما در زندگی هدف داشته باشید برای رسیدن به این هدفها تلاش کنید و زنجیره انجام کارهای مثبت زندگیتان را هرگز پاره نکنید.
مراقب باشید از این شاخه به آن شاخه نپرید ممکن است خوانندههای این مصاحبه بگویند این خانم خودش ابتدا در رشته کامپیوتر تحصیل کرده پس از آن به رشته مدیریت ورود کرده و حالا در هوانوردی فعال است نکته این است که من اگر از همان ابتدا امکان فعالیت در صنعت هوانوردی را داشتم ورود به دیگر حوزهها نیاز نبود.
نتیجه حضور من در رشته کامپیوتر یک شرکت IT بیست ساله است یعنی هدفم را رها نکردم اگر به حوزه مدیریت وارد شدم دو بار موفق به کسب عنوان مدیر برتر شدم. همچنین دو بار هم جایزه مدیر فروش برتر در زمینه فروش تجهیزات و نرم افزارهای امنیتی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به دست آوردم؛ این نکات را میگویم تا بدانید که در هر کاری که وارد شدم تمام وجودم را گذاشتم تا به نقطه دلخواهم برسم و آن را نیمه کاره رها نکردم و به آسانی مایوس نشدم.
سعی کنید که هیچ چیزی شما را از تلاش برای رسیدن به اهدفتان دور نکند، ممکن است آدم بارها در زندگی شکست بخورد یا موانعی بر سر راه خود ببیند، این اتفاق در زندگی همه رخ میدهد مهم این است که پس از شکست خوردن دوباره بلند شوید و این شکست درسی برای شما داشته باشه تا در راه رسیدن به به آرزوها بتواند به شما کمک کند.
ارسال نظر